آستین، جین (۱۳۹۵)اِما، ترجمه: آرزو خلجی مقیم، تهران:انتشارات نیک فرجام، تعداد صفحات: ۴۶۹

دوشیزه اِما وودهاوس دختری زیبا، باهوش و پولداری است که بیست و یک سال دارد. او در خانه برزگ در هارتفیلد، در نزدیکی روستای بزرگ هایبری با پدر پیر و خود بیمار انگارش زندگی میکند. آقای نایتلی که برادر بزرگ جان نایتلی شوهر خواهر بزرگتر اما است در همسایگی آنان خانه اربابی بزرگی در نزدیکی نیایشکده دان ول دارد. ازدواج خانم تیلور، دایه اما با آقای وستون ارباب پولدار این فکر را به سر دوشیزه اما می اندازد که گویا در پیش بینی این پیوند نقشی داشته؛ برای گذران روز و تنها نماندن، اما می کوشد تا برای هریت اسمیت زیبا که چندی است در دل آقای رابرت مارتین جوان زمین دار ساده و روستایی جای دارد،شوهر مناسب تری پیدا کند. نخست بایستی از دل این جوان بدرش آورد و آنگاه او را در دل آقای التون جای دهد. آقای التون که دلباخته خود اما شده، به همه خواسته های دوشیزه اما در شادمان کردن هریت پاسخ مناسب می دهد. آقای وستون برای سال نو میهمانی شامی براه میاندازد. سر میز شام، آقای التون در نبود هریت که بیمار شده، بسیار پرشورو شاد است و با دوشیزه اما بسیار شوخی می کند. آقای وستون به اما می گوید پسرش فرانک در دومین هفته ماه ژانویه خواهد آمد. به هنگام بازگشت آقای نایتلی با کالسکه دیگر میرود و اما را با آقای التون در کالسکه ای تنها میگذارد. التون ابراز دلباختگی میکند و اما خشمگین او را با سردی از خود می راند. سرانجام فرانک سر میرسد.دوشیزه اما، فرانک را جوانی بسیار شوخ و شاد مییابد. خوشبینی اما درباره فرانک چرچیل مانند دیگران پس از رفتن او به لندن برای کوتاه کردن موهایش از میان میرود. در میهمانی فرانک میخواهد برگزاری یک شب نشینی برای رقص در میهمانخانه کورون را برنامه ریزی کند که نامه ای می رسد و چون خانم چرچیل )خاله فرانک( بیمارشده، به ناچار فرانک همه چیز را نیمه کاره رها می کند تا برگردد. اما گمان میبرد که فرانک به او دلباخته شده است. در یکی از شب ها آقای وستون از لندن می رسد و مژده بازگشت فرانک را می دهد. درشب نشینی فرانک همه می رقصند. آقای التون هریت را سخت خوار می شمارد زیرا او از خاندان با اصالتی نیست، در اینجا آقای نایتلی از هریت می خواهد با او برقصد و دوشیزه اما از او بسیار سپاس گزار میشود. بعد از میهمانی، به گمان اما هریت دلباخته، فرانک چرچیل است؛ و دوشیزه اما از این پیشامد برای هریت بسیار شادمان است. در ماه ژوئن، درمیهمانی چای در خانه هارتفیلد، هوای خوب بهانه ای می شود تا آقای نایتلی میهمانی چیدن و چشیدن توت فرنگی راه بیندازد. آنجا اما آقای نایتلی را می بیند که با هریت خیلی گرم گرفته است. فردای آن روز آقای نایتلی چند روزی به نزد برادرش در لندن می رود. هریت برای اما فاش می کند که آنکه دلباخته اش بوده آقای نایتلی است که شب رقص با او رقصیده و به او اعتبار داده؛ اما درمی یابد که به آقای نایتلی دلباخته است پس نباید او را به دست هریت بسپارد. فردایش آقای نایتلی از لندن برمی گردد. اما او را می بیند و در اوج سرگشتگی و بهت زدگی اما، آقای نایتلی سرانجام سفره دل میگشاید و از دلباختگیش به اما میگوید و اما جواب مثبت میدهد؛ هریت با خواستگار نخست خود رابرت مارتین در ماه سپتامبر ازدواج می کند. دراکتبر، اما و آقای نایتلی ازدواج می کنند. و داستان به پایان میرسد.

انتخاب یه کتاب از جین آستین برای بررسی کردن واقعا سخته؛مخصوصا وقتی کتاب غرور و تعصب در کارنامه همچین رمان نویس فاخری باشه. من کتاب اما رو برای برسی انتخاب کردم چون دنیای بیرون از این کتاب واقعا پر از خشونت و شلوغی و بی وفاییه جوری که زندگی کردن توی این دنیا واقعا بی ارزش شده. کتاب اما سراسر پر از احساس خوب و دلباختگی های جوانی در عین وجود اختالف ها و تفاوت هاست و همین نشون دادن تالش ها برای بیان حس درونی مثل عشق به طرف مقابل و ساختن زندگی، روحی است که توی کتاب آرامش و زیبایی رو هدیه میده. این اثر به زیبا ترین روش ممکن ذات انسان ها را به تصویر میکشه و با شوخ طبعی و طنز ظریف، و زبان شیوا خوانندگان خود را به سفری دعوت میکند.

پ ن: نوشتن همچین پستی فقط برای کمک کردن به دانشجویی مثل خودمه که در اوج امتحانات تخصصی یه استاد ادبیات پیگیری داره که طی پنج روز ازش خلاصه رمان میخوادامیدوارم لذت ببری رفیق:)


یک هفته و دو روز از پخش آلبوم جدید جى جى و سیجل میگذره!…آلبومى با اسم "پیر شدیم ولى بزرگ نه"…این آلبوم سومین سرى از آلبوم هاى "پیر شدیم ولى بزرگ نه" است…سه شنبه هفته پیش بود که این آلبوم رو دانلود کردم…در چند وقت اخیر آهنگ هاى خوبى بیرون اومده بود از بچه محل تا یخ و آلبوم جدید مهراد هیدن و خوب انتظار داشتم این آلبوم هم به قدرت اون آهنگ ها و آلبوم هاى قبلیش باشه اما نبود…افتضاح محض…حقیقتا اولین بارى بود که از گوش دادن آهنگى به مرز انفجار و حالت تهوع رسیدم:)…البته انتظارى بیشتر از این هم نمیرفت…توى هشت سالى که از اعضا زد بازى آهنگ گوش میدم همیشه علیرضا جى جى هزاران پله از همه افراد عقب تره…و خوب همین اتفاقات باعث میشه وقتى مدیریت آلبومى رو دستش میگیره کار ضعیف در بیاد…شاید براتون سوال باشه تو که این حرف رو میزنى چطور از دو البوم قبلیش حمایت میکنى؟

براى این کارم دلیل دارم:)…درسته که کار هاى جى جى ضعیفن چون تکست نویسیش ضعیفه اما در برخى جاها میشه این ضعف ها رو پوشوند…چطور؟…با دعوت از خواننده هاى قوى تر نسبت به خودش، با بیت سازى هاى قوى:)…به وضوح میشه دید که PVBN3 خواننده قوى درون خودش نداشت!…با جدایى و مشکلاتى که بین لیتو و علیرضا رخ داد و حتى سکوت عجیب نسیم و شرکت نکردنش توى آلبوم جى جى مجبور شد سراغ خواننده هایى با طرفدار هاى کم و کار هاى ضعیف تر براى آلبوم بره و به جاى این که این آلبوم چیزى رو بخواد به آدم برسونه بیشتر شبیه کلاف سردرگم بود و یه خود زنى بزرگ…حتى خود جى جى و سیجل هم توى ترک بیست و یکمشون به نام هم چى داریم (گمون کنم؟!) به وضوح اشاره کردن که ضعفشون براى همکارى نکردن با بقیه اعضاى زد بازیه و تا وقتى که این رویه و این اختلاف ها وجود داشته باشه با همه ى چیز هایى که دارن بازم کارشون بدرد نخور و جلفه:/

خوبه اینجا هم از سهراب ام جى هم صحبتى کنیم که واقعا حضورش توى این آلبوم یه فحش بزرگ به خودش بود؛ اخیرا به نظر میرسه که سهراب نمیدونه چیکار میکنه و اصلا کار هاش رو با برنامه و ت پیش نمیبره فقط میره جلو تا ببینه چى پیش میاد!…هیچکس نمیتونه قدرت تکست نویسى و ارتباطى که سهراب به زیبایى بین کلمات برقرار میکنه رو نادیده بگیره اما هر چقدر تو خوب باشى و ستاره وقتى توى لجن غلط بزنى لجن میشى:)

وجود زد بازى یک موهبت بود براى همه اعضاى اون!…این پنجتا در کنار هم مکمل هم بودن اما حالا جدا از هم نشون میده که چقدر نقص دارن و تنها دلیلى که آهنگ هاشون شنیده میشه لیبل زد بازیه که روى پیشونیشون خورده و گرنه!

خلاصه اگه وقت اضافه دارید یا گیگ اینترنتتون زیادى اومده این آلبوم رو از دست ندید و اگر نه به فکر کار هاى دیگه باشین:).

 

 

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ادارہ مصباح الھدیٰ بهترین مهدکودک کجاست؟ رطوبت ساز صنعتی،رطوبت ساز گلخانه،رطوبت ساز قارچ،رطوبت ساز پروانه ای مجله اینترنتی مروارید الکتروهدهد DAY AFTER DAY طراحی وب سایت راهنمایی‌های رایانه بازار اصفهان اسپلنج